حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۶ دی , ۱۴۰۳ 25 جماد ثاني 1446 Thursday, 26 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 408 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 0×
پ
پ

حسن انوشه

نویسنده، پژوهشگر تاریخ، زبان و ادبیات فارسی و سرپرست گروه نویسندگان دانشنامهٔ ادب فارسی بود.[۳] وی همچنین عضو هیئت مدیره بنیاد فردوسی بود.

آغاز زندگی

حسن انوشه در اسفند ۱۳۲۳ در یکی از روستاهای بابل چشم به جهان گشود. پدر و مادر او هر دو بی‌سواد و فقیر بودند. بی‌سوادی آن دو، باعث شد تا فرزندان خود را به تحصیل، تشویق کنند تا آنها گرفتار سختی و رنج نشوند. پدر حسن انوشه، یک کارگر کشاورز بود. حسن به همراه پدرش و برادرانش روی زمین کار می‌کرد. این سختکوشی، الهام‌بخش کارهای ادبی او شد.[۷]

در سال ۱۳۴۲ یا ۱۳۴۳ زمین‌لزره‌ای، ساختمان اداره پست در کنار باغ خانه حسن را ویران کرد. بنابراین رئیس اداره پست و تلگراف مجبور شد برای خانواده خود، در باغ خانه حسن، چادری برپا کند. خانواده رئیس اداره پست، اهل مطالعه و کتاب‌خوانی بودند. این کتاب‌خوانی آنها باعث علاقه حسن انوشه به کتابخوانی شد. او در آغاز، برای مطالعه، کتاب‌های خانواده رئیس اداره پست را می‌خواند. او در هنگام گرفتن دیپلم، شاگرد اول استان مازندران شد.[۷]

حسن انوشه تحصیل خود در رشته زبان و ادبیات عربی[۴][۵][۶] را در سال ۱۳۴۴ در دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۴۸ فارغ‌التحصیل شد و پس از فارغ‌التحصیلی به سربازی رفت. او در دوران سربازی با بهاءالدین خرمشاهی آشنا شد و خرمشاهی او را به کامران فانی و سعید حمیدیان معرفی کرد. وی همچنین در این مدت، زبان انگلیسی را فرا گرفت.

برگردان کتاب

حسن انوشه پس از پایان سربازی در سال ۱۳۵۰ به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و تا هنگام انقلاب ۱۳۵۷ ایران در مدارس شاهی (قائم‌شهر کنونی) و بابل آموزش می‌داد. او همزمان کار برگردان را نیز آغاز کرد. نخستین برگردان او، تاریخ کوتاهی از دریانوردی در جهان بود. اما نوشته‌های خود را گم کرد و انتشار آن سرانجامی نیافت. پس از آن کتاب تاریخ غزنویان نوشته کلیفورد ادموند باسورث را به پیشنهاد کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی برگردان و مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر آن را در سال ۱۳۵۵ منتشر کرد. حسن انوشه در سال ۱۳۶۳ به همراه انتشارات امیرکبیر، برگردان یکی از جلدهای تاریخ ایران کمبریج و همچنین کتاب ایران و تمدن ایرانی نوشته کلمان اوار را منتشر کرد. سپس برگردان ایران در سپیده دم تاریخ نوشته جرج کامرون را در سال ۱۳۶۵ با همراهی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر کرد. در اوایل دهه ۱۳۷۰ (خورشیدی) یکی دیگر از جلدهای تاریخ ایران کمبریج و همچنین یک جلد از تاریخ آفریقا را در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر کرد.[۷]

فرهنگ‌نویسی

حسن انوشه از نخستین دست‌اندرکاران تهیه دائرةالمعارف تشیع در اوایل دهه ۱۳۶۰ (خورشیدی) بود. او بیش از دو هزار مدخل برای آن دانشنامه نوشت. وی همچنین با همراه با برخی دیگر از فرهنگ‌نویسان، کتاب فرهنگ زندگینامه‌ها را در اواخر دهه ۱۳۶۰ منتشر کرد. پس از آن به فرهنگ‌نویسی به صورت فردی پرداخت و در سال ۱۳۷۲ با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشنامه‌ای را ویژه زبان و ادب فارسی راه‌اندازی کرد.[۷]

حسن انوشه در دهه آخر عمر خود، به نگارش دو فرهنگ پرداخت. یکی درباره فارسی افغانستان به نام فارسی ناشنیده بود که در جوایز کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از آن ستایش شد. دیگری، فرهنگی درباره مازندران بود که به خاطر آن بنیادی را در بابل تأسیس کرد. این فرهنگ هنوز منتشر نشده است.[۷]

دیدگاه

حسن انوشه عقیده داشت که مقالات دانشنامه‌‏ای باید کوتاه و پر خبر باشند. مقالات دانشنامه‌ای باید دور از جانبداری بوده و از سیاست‏، پیروی نکنند. دانشنامه، جای ستایش یا نکوهش نیست و کار آن، تنها، اطلاع‌رسانی است. دانشنامه، تنها برای آشنایی اولیه با یک مطلب، خوب است و دانش عمیقی به خواننده آن نمی‌دهد. او درباره مشکلات فرهنگ‌نویسی در شرایط امروزی ایران می‌گفت: “عواملی چون شتاب در به پابان رساندن یک جلد و رسیدن به جلدی دیگر و رعایت وضع مالی دانشنامه که همیشه مساعد نیست و گه‌گاه پیش می‌آید که برای گرفتن بودجه تازه باید مجلدی از کتاب را به پایان برسانیم تا بتوانیم قراردادی تازه ببندیم، ناگزیرمان می‌کند پاره‌ای مقالات را که می‌تواند کوتاهتر هم باشد به دانشنامه راه دهیم و توازنی را که به آن می‌اندیشیم رعایت نکنیم.”[۷]

از دیگر انتقادهای او به فرهنگ‌نویسی، روزآمد نشدن فرهنگ‌ها و دانشنامه‌ها در زبان فارسی بود و می‌گفت دولت‌ها باید کمک بیشتری به فرهنگ‌نویسان بکنند.[۷]

ویراستاری

یکی از پرآوازه‌ترین کارهای ویراستاری حسن انوشه، ویراستاری جلد نهم تاریخ تمدن (عصر ولتر) ویل دورانت است.[۷]

درگذشت

حسن انوشه در روز ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ بر اثر بیماری سرطان درگذشت.

آثار

  • تاریخ ایران کمبریج: از ظهور اسلام تا آمدن دولت سلجوقیان (از فروپاشی دولت ساسانیان تا آمدن سلجوقیان)، گروه مؤلفان و مترجمان، ناشر: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
  • تاریخ ایران کمبریج: از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان: بخش اول، گروه مؤلفان و مترجمان، ناشر: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
  • تاریخ ایران کمبریج: از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، کلیفورد ادموند باسورث، حسن انوشه (برگردان)، جان اندرو بویل (گردآورنده)، ناشر: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
  • تاریخ سیستان: از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، کلیفورد ادموند باسورث، حسن انوشه (برگردان)، ناشر: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
  • ایران و تمدن ایرانی، کلمان هوار، حسن انوشه (برگردان)، ناشر: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
  • تاریخ غزنویان (جلد اول و دوم)، کلیفورد ادموند باسورث، حسن انوشه (برگردان)، ناشر: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
  • تاریخ تمدن: عصر ولتر، ویل دورانت، آریل دورانت، سهیل آذری (برگردان)، حسن انوشه (ویراستار)، ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
  • ایران در سپیده دم تاریخ، جرج کامرون، حسن انوشه (برگردان)، ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱
  • گزیده نوروزنامه حکیم عمرخیام نیشابوری: همراه با شرح دشواری‌ها و گفتاری دربارهٔ نوروز، محمدشریف ملک‌زاده، جعفر جوان‌بخت اول، حسن انوشه (مقدمه)، ناشر: ایرانیکا
  • دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آناتولی و بالکان، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
  • دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در شبه‌قاره، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
  • دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در افغانستان، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
  • دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
  • دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در جهان عرب، گروه مؤلفان، ناشر: مؤسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم
  • دانشنامه ناشنوایان (دانا): جامعه‌شناسیقوانین ناشنوایان در آمریکا، گروه مؤلفان، ناشر: مؤسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم
  • دانشنامه ناشنوایان (دانا): کاتلینیهود، گروه مؤلفان، ناشر: مؤسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم
  • فارسی ناشنیده: فرهنگ واژه‌ها و اصطلاحات فارسی و فارسی‌شدۀ کاربردی در افغانستان (۱۳۹۱)، حسن انوشه، غلامرضا خدابنده‌لو، ناشر: مؤسسۀ فرهنگی اکو، شرکت نشر قطره، تهران.
  • افغانستان در غربت، زندگینامه و نمونه سروده‌های شاعران تبعیدی افغانستان، حسن انوشه، حفیظ شریعتی، ناشر: نسیم بخارا، ۱۳۸۳

سید حسین فلاح نوشیروانی

(زادهٔ ۱۲۸۱ در بابل، درگذشتهٔ ۲۳ اسفند ۱۳۵۰) بازرگان و نیکوکار ایرانی بود. دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل توسط او پایه‌گذاری شده‌است.[۱] او مردی بود که بنا به قولی چهار پنجم از ثروت خود را در جهت امور خیریه و کمک به مستمندان و ارتقاء سطح بهداشت، رفاه، آموزش و امور مذهبی مردم هزینه نموده است.

زندگی‌نامه

مدرسهٔ «احمدی» بارفروش (بابل) در دوران احمدشاه قاجار. نوشیروانی سال‌های پایانی تحصیلات خود را در این مدرسه گذراند.

آغاز زندگی

حسین فلاح نوشیروانی در سال ۱۲۸۱ در روستای نوشیروان‌کلای بارفروش (بابل کنونی) در یک خانواده مذهبی، کشاورز و دامدار زاده شد. وی از دوران کودکی دارای هوش سرشاری بود که او را در روستا زبانزد کرده بود. حسین در شش سالگی توانست عم جزء را نزد یک ملاباجی به نام «ملاخیران» فرا بگیرد و سپس ظرف مدت سه ماه در نزد آخوندی به نام «شیخ محمد سالاری» قرآن را ختم کند.[۲][۳]

تحصیلات

حسین حدود هفت سال داشت که به توصیهٔ جد مادریش، «سید آقا نوشیروانی» وی را به شهر «بارفروش» فرستادند تا بتواند درس بخواند. از این رو پدرش اتاقی در نزدیکی «مدرسهٔ صدر» (حوزهٔ علمیهٔ بارفروش) در محلهٔ «فیضیه» برایش اجاره کرد. حسین دورهٔ هشت سالهٔ دبستان را در دو مدرسهٔ «شرافت» (در محلهٔ «بی‌سرتکیه») و «احمدی» (در محلهٔ «زرگرمحله») گذراند و همیشه در زمرهٔ شاگردان خوب و ممتاز بود. او در حین تحصیلات ابتدایی در دبستان، علوم دینی را هم نزد طلاب حوزه علمیه فرا گرفت.[۴][۳] نوشیروانی پس از پایان هشت سال درس‌خواندن در دبستان، تحصیل را رها کرد و تصمیم به ورود به تجارت و بازار کار گرفت.

آغاز به کار

پس از پایان تحصیلات ابتدایی، نوشیروانی برای یافتن و آغاز کار به مشهد رفت. او به مدت سه سال در مشهد کار کرد و سپس تصمیم به مهاجرت به تهران گرفت. او در مسیر مشهد به تهران دچار بیماری سختی شد و امید کمی به بهبودی‌اش می‌رفت؛ اما در حوالی نیشابور توسط یک خانواده نجات یافت و پس از بهبودی کامل، راهی تهران شد.[۵]

ورود به بازار تهران

با ورود نوشیروانی به تهران، او با حقوق ماهانهٔ ۴ تومان در تجارت‌خانهٔ «حکیم‌زاده یزدی» مشغول به کار شد. اعتماد حکیم‌زاده به نوشیروانی به حدی بود که او را به خانهٔ خود برد و به مانند یکی از اعضای خانواده با او رفتار می‌کرد. امانت‌داری، راست‌گویی و هوش بالای نوشیروانی موجب شد تا او بسیار زود پیشرفت کند و به مدیریت داخلی تجارت‌خانه منصوب شود. نوشیروانی به مدت ۱۷ سال در تجارت‌خانهٔ حکیم‌زاده ماند و همچنین در خانهٔ آن‌ها زندگی کرد.[۶]

پیشرفت

امانت داری، صداقت و هوش سرشار او باعث شد به سرعت مراحل ترقی را بپیماید و به مدیریت داخلی تجارت خانه منصوب شود. پاکی و درست کرداری او موجب شد که صاحب تجارتخانه یکی از آشنایان خود را که از اهالی یزد بود برای همسری به وی معرفی کند. بعد از مدتی سید حسین خودش وارد بازار تجارت شد و در اندک زمانی با هوش و ذکاوت خود توانست در بازار آهن ایران سرآمد شود. اما او حتی در زمانی که مستأجر بود برای دیگران خانه ساخت و مخارج عده ای از دانش آموزان ودانشجویان را تأمین می‌نمود؛ و هر سال برای صدها تن از آنان لباس و لوازم التحریر تهیه می‌کرد تا در خفا به آن‌ها اهدا شود.

روزی با راننده اش به روستای دیوا رفت در میدان روستا عده ای را می‌بیند که به گرد زنی جمع شده‌اند آن زن در حال خونریزی بود بلافاصله با اتومبیل خود او را به شهر می‌رساند اما در بیمارستان شهر خونی وجود نداشت که به زن تزریق شود به راننده اش دستور داد که زن را به ساری برساند و با رساندن خون به زن او را از مرگ حتمی نجات داد. چندی نمی‌گذرد که در روستای دیوا درمانگاه و در شهر بابل بانک خون را می‌سازد. وی بسیاری از خدماتش را محرمانه انجام داده است به عنوان مثال در هنگام احداث بانک خون، خودش با اهدا پانصد سی سی آن را بی سر و صدا افتتاح کرد. او وصیت نمود بعد از مرگش مراسم او را به سادگی برگزار کنند. وی از خط خوبی برخوردار بود. وی همواره می‌گفت: «همه باید تلاش کنیم تا ایران را بسازیم و بدین منظور از شهر و روستای خود آغاز کنیم» با وجود موانع و سختیهای زیاد در احداث اماکن مختلف، هیچگاه از تداوم اقدامات خیر خواهانه خود دلسرد نشد دائم نگران مستمندان، بیماران و ۲۰۰ نفر از یتیمانی بود که در پرورشگاه اهدایی او به سر می‌بردند.

مرحوم نوشیروانی بعد از بهبود اوضاع مالی به پاس زحمات خانواده ای که در حوالی نیشابور جهت بهبود حالش و رهاییش از مرگ کوشیده بودند، ساختمانی ساخت و به آن‌ها اهدا کرد.

زندگی شخصی

ازدواج

پس از سال‌ها کار و زندگی در کنار حکیم‌زاده، او به نوشیروانی توصیه کرد که ازدواج کند و بدین منظور، دختر امام‌جمعهٔ یزد «حجت‌الاسلام طاهری» را که از آشنایان‌اش بود به وی معرفی کرد و آن‌ها با هم ازدواج کردند. این ازدواج تا پایان زندگی نوشیروانی پابرجای بود.[۷] همسرش، رباب طاهری تا سال ۱۳۸۶ در قید حیات بود و پس از مرگ در انگلستان، به ایران منتقل و در بهشت زهرا دفن شد.

فرزندان

از وی سه فرزند به یادگار مانده است. وحید نوشیروانی دارای دکترای اقتصاد از آمریکا، که سال‌ها در دانشگاه شهید بهشتی تهران تدریس می‌نمود، حمید نوشیروانی که فوق لیسانس رشته مهندسی برق از انگلستان می‌باشد و هما نوشیروانی دارای دکترای روانپزشکی از انگلستان هستند. فرزندان وی نیز راه نیک پدر را ادامه داده و می‌گویند «چراغی که مرحوم نوشیروانی برافروخت هرگز خاموش نخواهد شد» ایجاد حرکتی تحت عنوان net school در تعدادی از مدارس برای اطلاع‌رسانی و آشنایی دانش آموزان با دانش روز، که علاوه بر بابل در چند شهر دیگر نیز ایجاد شده‌است تعمیر و احداث درمانگاه، احداث مدرسه، چراغانی کردن کل مسیر جاده بابل _ قائم شهر … بدین ترتیب همچون فرزند خلف پدر خویش دنبال روی وی بوده‌اند.

مهمترین اقدامات

  • – احداث آب‌انبار در سال ۱۳۱۶ در شهر یزد (به دلیل علاقه به مردم یزد و همسرش)
  • – احداث دبستان شش کلاسه در روستای نوشیروانکلا در سال ۱۳۲۳
  • – احداث مسجد در روستای نوشیروانکلا در سال ۱۳۲۴
  • – احداث و تکمیل حمام در روستای نوشیروانکلا در سال ۱۳۲۴
  • – لوله کشی آب مشروب در روستای نوشیروانکلا
  • – تعمیر پل در روستای درویش خاک
  • – تعمیر پل نقارچین محله بابل
  • – احداث دبستان در روستای آردکلا از توابع شهرستان بابل
  • – احداث درمانگاه در روستای دیوا از توابع شهرستان بابل
  • – اهدا زمین به اداره آموزش و پرورش شهر بابل (اکنون دو مدرسه مائده و هاشمی نژاد در آن واقع است)
  • – تأمین هزینه عروسی ده‌ها نوعروس و داماد
  • – اهدا خانه به صاحب خانه ای که در ایام کودکی به مدت دو سال در آنجا ساکن بود
  • – احداث ساختمان جذامیان در مشهد
  • – اهدای بورس تحصیلی به حدود ۱۰۰ نفر از دانشجویان
  • – احداث ۴ دبستان به نام چهار تن از دانشمندان در چهار شهر کشور
  • – احداث کارخانه قند در خوی و ارومیه
  • – احداث زایشگاه ام‌البنین (بنام مادر خود) در بابل سال ۱۳۴۷
  • – ایجاد بانک خون در بابل در سال ۱۳۴۸
  • – ایجاد پرورشگاه در بابل در سال ۱۳۴۵؛ اکنون این پرورشگاه سال‌هاست که طی انجام مراحل قانونی و سازمانی، تحت نظارت سازمان بهزیستی قرار گرفته‌است و به عنوان مرکز نگهداری معلولین ذهنی زنده یاد نوشیروانی در حال فعالیت است. در حال حاضر (تا آذرماه ۱۳۹۴)در این مرکز تعداد ۱۲۵ معلول ذهنی و جسمی بالای ۱۴ سال (۵۸ نفر خواهران، ۶۷ نفر برادران) نگهداری می‌شوند. نگهداری و مراقبت از این معلولان توسط کارکنان تلاشگر و زحمتکش و در چهار شیفت ۱۲ ساعته به صورت شبانه‌روزی انجام می‌شود. علاوه بر این، تعداد ۳۰۰ معلول دیگر که توسط خانواده‌ها در منازل نگهداری می‌شوند، پرونده آن‌ها در مرکز نگهداری موجود بوده و تحت حمایت همه‌جانبه این مرکز هستند. قسمت اعظم هزینه‌های این مرکز توسط خیرین و نیکوکاران تأمین می‌شود.
  • – تأسیس آموزشگاه حرفه ایی در بابل سال ۱۳۴۵
  • – کمک نقدی به دلیل سانحه آتش‌سوزی شهر ساری در سال ۱۳۴۶
  • – کمک نقدی به اردوی کار استان مازندران
  • – کمک نقدی به زلزله زدگان نقاط مختلف ایران
  • – کمک غیر نقدی جهت ساخت مدرسه اسلامی در بابل
  • – ساخت مدرسه نوشیروانی در بابل
  • – ساخت مسجد نوشیروانی (امام حسن مجتبی (ع))
  • – کمک برای ساخت پل روستای کله بست
  • – کمک به احداث پل بهمنمیر
  • – تأسیس انیستیتو تکنولوژی در شهر بابل
  • – احداث تجارتخانه روغن و صابون ماگارین (خروس نشان) در جاده ورامین
  • – حفر چاه عمیق آب مشروب جهت استفاده ساکنین کردکوی
  • – احداث کارخانه روغن کشی در کرد کوی و کارخانه‌های پنبه پاک کنی در گنبد و گرگان
  • – بیمارستان روزبه تهران
  • – اهدای ۲۰ هکتار زمین جهت احداث پارک در حومه بابل
  • و ده‌ها آثار دیگر که برای مردم ساخته است یا تعمیر کرده‌است.
  • در ارزش این اماکن همین بس که تنها زمین دانشکده فنی بابل (۱۱۰ هزار متر مربع) بنابر محاسبه کارشناسان امروزه بیش از هفتاد میلیارد ریال ارزش گذاری شده‌است. مرحوم نوشیروانی در هنگام افتتاح دانشکده فنی بابل (۱۳۵۲) در حالی که ۶۹ بهار را پشت سر گذاشته بود در ۲۳ اسفند سال ۱۳۵۰ در اثر بیماری قلبی در تهران درگذشت و در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد در هنگام مرگ وصیت نمود از صرف مخارج زائد بپرهیزند و او را در حیات مسجد محله اش دفن کنند تشیع جنازه اش در حضور خیل عظیمی از جمعیت برگزار شد.

نکوداشت

مردم بابل ارادت بسیاری به او دارند و در سال‌های اخیر در سال مرگ او مراسم نکوداشتی در دانشکده فنی بابل و روستای زادگاهش برگزار می‌شود. در اردیبهشت ماه امسال نیز مراسمی در روستای دیوا «از توابع شهرستان بابل» به پاس زحمات آن مرحوم برگزار شد که حدود ۱۰۰۰۰ نفر در زیر باران شدید حضور داشته‌اند.

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.