نخستين مورخاني كه از مامطير ياد كردهاند ابن رسته و ابن فقيه (۲۹۰ ه.ق) ميباشند.همچنين نويسندگاني مثل اصطخري (۳۴۰ ه.ق) بصورت ممطير و مامطير (۱) ابن حوقل (۳۷۶ ه.ق) بصورت مامطير از اين شهر نام برده اند.
در كتاب حدود العالم (۳۷۲ ه.ق) نيز ميآيد : مامطير شهركيست با آبهاي روان و از وي حصيري خيزد سطبر و سخت نيكو كه به تابستان به كار دارند» و در سخن اندر رودها ميخوانيم: «و ديگر روديست كي رود باول خوانند، از كوه قارن برود و بر مامطير بگذرد و اندر درياي خزران افتد. و مقدسي (۳۷۵ ه.ق) مامطير را شهري از قصبه آمل ميشمارد و مامطير و ممطير را دو شهر جداگانه ميپندارند.
از شواهد چنين برميآيد كه از سده ۵ و ۶ ه.ق مامطير رو به ترقي و توسعه نهاده، چنانكه در اوايل سده هفتم بقول ياقوت حموي از جاههاي برجسته طبرستان به شمار ميآمد.
وجه تسميه مامطير
ابن اسفنديار درباره بناي مامطير و نام آن ميآورد : چون امام حسن ابن علي (ع) در زمان خلافت عمر به مامطير رسيد و مالك اشتر نخعي و سپاه عرب با او بودند آن موضع كه مامطير است به چشم امام حسن ابن علي (ع) دلگشاي و نزه آمد، آبگيرها و مرغان و شكوفهها و ارتفاع بقعه و نزديك به ساحل دريا ديد گفت: بقعه طيبه ماء و طير، از آن تاريخ مختصر عمارتي پديد آمد تا به عهد محمدابن خالد كه والي ولايت بود، بازار فرو نهاد و بيشتر عمارت فرمود در سنه ستين و مايه مازيار بن قارن مسجد جامع بنياد نهاد و شهر گردانيد.
ولي اولياءاله آملي ميآورد : در عهد خلافت اصحاب از قبل خلفاي راشدين، هيچ كس، تخصيص به تبرستان نيامد و آنچه در تاريخ تبرستان مسطور است كه در ايام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علي (ع)، و عبداله ابن عمر، و مالك بن حارث الاشتر و قسيم بن العباس به تبرستان آمدهاند به حقيقت اصلي ندارد.در اين باره اختلاف نظر زيادي وجود دارد. از جمله آنكه عدهاي فتح طبرستان را در زمان عثمان ميدانند نه به عهد خلافت عمر ؛ و عدهاي از مورخين نيز حضور امام حسن را در فتح طبرستان صريحا نفي كردهاند و عدهاي ديگر به حضور آن حضرت در فتح طبرستان اشارهاي نميكنند. اما براساس مدارك به دست آمده نام مامطير در يك واقعه تاريخي مربوط به سال (۲۵۰ ه.ق) هنگام قيام حسن بن زيد علوي (داعي كبير) ضد حكمران عرب طبرستان آمده است.
وجه تسميه ماميترا
بعضي از متاخران از دو كلمه (ممطير) و (مه ميترا) چنين نتيجه گرفتهاند كه: شهر بابل امروزي شهري بود پاك و مقدس، در نزديكيهاي دريا و براي جاي داشتن (ميتراي بزرگ) يا (آتشكدهي ميتر)، بوميان آنرا (مهميترا) يا جايگاه ميتراي بزرگ ميناميدند.از سال (۲۵۰ ه.ق) به بعد نام مامطير در اغلب حوادث طبرستان عنوان ميشود كه در قرن پنجم و ششم، مامطير رو به وسعت و آباداني ميرود بطوريكه در اوايل قرن هفتم به روايت ياقوت حموي از نقاط معتبر طبرستان به شمار ميآيد.
وجه تسميه بابل
بارفروش همواره بعنوان يكي از شهرهاي مهم، صحنهي زد و خوردهاي سياسي و تاريخي بوده است.
در سال ۱۹۰۴ اعلاميهاي خطاب به نمايندگان خارجي در روز اول آذر سال ۱۳۱۰ هجري شمسي نام بارفروش همراه با احداث ساختمانهاي جديد دولتي از قبيل اداره پست (۱۳۱۵)، در كنار سبز ميدان و ساختمان شهرداري (۱۳۱۴) به شهر بابل تغيير نام يافت. نام بابل از نام رودخانه (باوُل) گرفته شد، كه در ضلع غربي شهر جريان دارد.
به روایتی دیگر:
بابل که بهارنارنج آن بارایحه بهشتی خوددراردیبهشت ماه،چون دسته گلی فرستاده از سوی آن زیبای مطلق همگان را به وجد می آورد ، بااولین نامی که به آن خوانده شد (مامطیر) با میترای بزرگ پیوند خورده است ، مرعشیان درقرن هشتم هجری به سبب رونق کسب و کار درآن بارفروش ده و افشاریه با مشاهده توسعه آن نام بارفروش را برآن نهادند.
درزمان پهلوی اول با تناسب به (بابلرود) رودخانه ای که شهرراازقسمت غرب(ازشمال به جنوب ) درآغوش گرفته و شریان حیات آن است (بابل ) نامیده شد .
ابن خرداذبه ، نخستین جغرافی نویس ایرانی که کتاب خود را به سال ۲۵۰ ق تالیف نمود ، از شهرهای طبرستان ، فقط آمل و مامطیر را نام میبرد .
طرز تلفظ مامطیر در کتاب های قدیم ، با گذاشتن حرکات بر روی حروف مامطیر ( یا ماممطیر)نشان داده شده است . از نخستین کسانی که به ضبط مامطیر تصریح نموده است ابن اثیر مولف تاریخ الکامل است . یاقوت حمومی در معجم البلدان مینویسد : مامطیر بفتح المیم الثانیه و کسر الماء (مامطیر : میم دوم مفتوح وطاء مکسور )؛ و به نوشته ابوالفداء : “ممطیر بفتح المیمین و کسر الطاء المهمله و سکون المثناه من تحت و فی آخرها راء مهمله”
لسترنج به دو صورت : ما مطیر و ممطیر نوشته شده است و میگوید : “شهر ممطیر یا ممطیر … که بارفروش امروزبه جای آن است .”
پس این هردو اسم یکی است که به دو صورت می نوشتند .رابینو در متن انگلیسی کتاب خود ممطیرنوشته و به دنبال آن اسم ابن مهدی ممطیری را ذکر مینماید.
ابن اسفندیار کاتب ، اسم و تاریخ بنای ما مطیر را به گفته ای از امام حسن (ع) ، نسبت میدهد : چون امام حسن ابن امیرالمومنین علی ، علیهما السلام ، به مامطیر رسید و مالک اشتر نخعی و سپاه عرب با او بودندبه عهد خلافت عمر… آن موضع که مامطیر است به چشم امام حسن (ع) دلگشای و منزه آمد ؛ آب گیرها و مرغان و شکوفه ها و ارتفاع بقعه و نزدیک به ساحل دریا دید ، گفت : بقعه طیبه ماتءو طیرا .
برخی از مورخان از جمله یاقوت حموی ، محمد پادشاه ، اعتمادالسلطنه و شادروان دهخدا هم ، اسم مامطیر را به گفته امام حسن (ع) منسوب میدارند .اردشیر برزگر، مورخ شایان تجلیل تاریخ طبرستان ، تا آنجا میرود که مینویسد: ” شهر بابل امروزه شهری بوده پاک و مقدس در نزدیکی های دریا و برای جای داشتن میترای بزرگ ( مه میترا) بومیان آن را مه میترا یا جایگاه میترای بزرگ نامیده اند. این نام در دوره ی اسلامی به زبان تازی ، مامطیرا … گردید.”
وی می افزاید : مامطیر یا ممطیر ، معرب شده ی مه میترای پارسی است و مشتق از مه یعنی بزرگ و میترایعنی فروغ دوستی ومهربانی و راستی و درستی است .